قطعا حتی برای یک بار، واسه تماشا یک فیلم که خیلی منتظرش بودی، به یکی از جعبه های جادویی زندگیت چشم دوختی! تا به حال فکر کردی چرا همه ما واسه اکران یا انتشار فیلم ها اینطوری لحظه شماری میکنیم؟!
بهت میگم چرا؟ فیلم ها حتی قبل از اینکه اکران یا منتشر بشن براساس یک سناریویی تبلیغ و معرفی میشن. هر فیلمی هم متناسب با ژانر و اهدافی که تیم کارگرانی و تولید داره تبلیغ میشه تا من و شما هر روز باکس آفیس و هزار و یک سایت رو بالا پایین کنیم تا ببینیم کی بالاخره این فیلم ریلیز میشه که تماشاش کنیم.
هر محصولی براساس سناریویی معرفی میشه تا افراد واسه خریدش دست به جیب بشن! بله همه چی تو دنیا از یک سناریو تبعیت میکنه حتی خودت تو که داری این مطلب میخونی! و حتی نویسنده ای که این مطلب رو نوشته!
این همه قصه بافتم که بگم تو فضای طراحی وب سایت ما به این سناریو نویسی ها به اختصار میگیم UX (User experience). تجربه کاربری معنای دقیق تر این عبارت بوده که هر وب سایت برای طراحی باید از یک تجربه کاربری بهره مند باشه تا بتونه من و شما رو جذب خودش بکنه. در واقع عاملی که باعث میشه هنوزم خیلی هامون بشینیم پای فیلم Batman همین UX سینمایی خوبشه!
در واقع طراحی که از دانش UX کافی برخورداره قصد داره تا با نوشتن بهترین سناریو، ضمن بهبود تجربه کاربری، مسیری رو برای مخاطبان وب سایت ایجاد کنه تا اون محصول یا خدمت مورد نظر را به بهترین شکل ممکن ارائه کنه. البته ناگفته نماند که طراح باید شناخت کافی به تمام مسیرهای دسترسی کاربر داشته باشد.
داستان از این قراره که طراح با دانستن تمامی این مسیرها، سناریویی را می نویسد که کاربرعلاوه بر اینکه از تجربه ای ایده آل بهره مند میشه به اهدافی هم که مدنظر طراح بوده هم دست پیدا می کنه!
به زبانی دیگر، شما سازنده مسیرهایی هستید که می دانید مقصد کجاست و می خواهید کاربر دقیقا به همان مقصد برسد با تفاوت اینکه سعی دارید تا با تجربه ای شیرین به این مقصد برسد!
جالبه بدونید که این UX شیرین فقط برای وب سایت نیست! بلکه برای ارائه هر محصول یا کسب و کاری می توان از آن بهره گرفت تا کاربر ضمن خرید محصول مورد نظر حس خوبی از در اختیار گرفتن آن محصول داشته باشد. مثل حس جذاب خرید یک ساعت رولکس یا تماشا یک فیلم خوب!
این پایین بگو واسه معرفی چه محصول یا کسب و کاری از UX استفاده کردی؟